واكسن دو ماهگي
18 اسفند بع اميد خدا 2 ماهگيت تموم شد ..بايد مي بردمت تا واكسنت رو بزنن اصلا دلم آروم نداشت دوست نداشتم ببينم كه واكسنت بزنند وقتي واكسنت مي زدند چشمهامو بسته بودم تا چشمهاي پر از اشكت رو نبينم مامانم ....بعد از اون رفتيم خونه حسابي گريه كردي تا شب آروم نشدي و تا 2.5 شب گريه كردي ...روز بعد بردمت پيش پرستارت و رفتم سر كار همش مي گفتم نكنه الان داره گريه مي كنه ...خلاصه بعد از اينكه اومدم دنبالت شب با بابايي رفتيم خونه مامان جون و ما دوتا شب اونجا مونديم ماماني حسابي بهت رسيد و پاهاي نازت رو كه واكسن زده بودند رو قنداق كرد و اونوقت آروم خوابيدي ..تا شب بعد ما خونشون بوديم و تو حالت خوب شده بود و پاهات درد نمي كرد ..اون موقع ...
نویسنده :
مامان طيبه
10:57